آپلود عکس , آپلود رایگان
اردیبهشت 93 - منتظران مهدی(عج)
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دعا برای شهادت و مفقود شهید شدن
در جنگ احد عمرو بن جموح، پسر و برادر زنش به شهادت رسیدند. چون همسر جموح(همسر، مادر و برادر شهید) به قتلگاه احد آمد، پیکر شوهر، پسر و برادر را بر شتری سوار کرد و به سمت مدینه حرکت کرد. در حالی که از سلامتی پیامبر صل الله علیه و آله شادمان بود. هر چه کردند شتر به سمت مدینه نرفت بلکه در همان منطقه زانو زد و مهار انداخت. خبر به پیامبر صل الله علیه و آله رسید.
حضرت فرمود: این شتر مأمور است. سپس رو به همسر عمرو کرد و از او پرسید: آیا به هنگام خروج شوهرت از خانه برای جنگ از خدای خود چیزی نخواسته بود؟ همسر عمرو گفت: چرا؛ وقتی عزم جهاد کرد، رو به قبله نمود و گفت:
خدایا به من نعمت شهادت ارزانی کن و مرا به خانه و کاشانه ام برنگردان.
اللهم لا تردنی الی اهلی و ارزقنی الشهاده
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله فرمود: عمرو به آرزوی خود رسید به درستی که دعای عمرو مستجاب شده است. سپس حضرت به همسر عمرو گفت: بشارت باد تو را که همسر، فرزند و برادرت در بهشت همنشین همند. همسر عمرو به پیامبر صل الله علیه و آله گفت: ای رسول خدا دعا کن من نیز با آنان باشم. حضرت نیز او را دعای خیر کرد.
منبع:
کاشانی، دعا در میدان جنگ، ص 76
 
دعا برای گمنام شهید شدن
گویند: عُمَیْر که‌ پسر زن‌ِ جُلاس‌ بود، چون‌ از مؤمنین‌ به‌ رسول‌ خدا بود؛ وقتى که‌جُلاس‌ گفت‌: بنابراین‌ ما از خر پست‌تریم‌، سخن‌ جُلاس‌ را رد کرد؛ و گفت‌: بنابراین‌ تواز حمار پست‌تری‌! و رسول‌ خدا صادق‌ است‌ و تو کاذب‌ هستی!
جُلاَس‌ در عهد جاهلیّت‌ براى بعضى از قوم‌ و خویشان‌ خود، دیه‌اى را برذمّة‌ خودداشت‌، که‌ چون‌ محتاج‌ بود، قدرت‌ بر پرداخت‌ آنرا نداشت‌. چون‌ رسول‌ خدا صلّى الله علیه‌ و آله‌ وسلّم‌ به‌ مدینه‌ آمدند؛ آن‌ مقدار دیه‌ را از رسول‌ خدا گرفت‌؛ و از احتیاج‌بیرون‌ آمد؛ و دَیْن‌ خود را اداء کرد.
و اینک‌ جُلاس‌ نزد رسول‌ خدا آمد، و سوگند یاد کرد که‌: هیچیک‌ از آن‌ سخنان‌کفرآمیز را نگفته‌ است‌. خداوند بر پیغمبرش‌ این‌ آیه‌ را فرستاد:
 
 
یَحْلِفُون‌َ بِالله‌ِ مَاقَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا کَلِمَة‌َ الْکُفْرِ و کَفَرُوا بَعْدَ اسلامهِم‌ْ وَهَمُّوا بِمَالَم‌ْ ـ یَنَالُوا وَ مَانَقَمُوا إلَّا أن‌ْ أغْنَاهُم‌ُ اللهُ وَ رَسُولُه
 
‌ُ مِن‌ْ فَضْلِه‌ِ فَإن‌ْ یَتُوبُوایَک‌ُ خَیْراً لَهُم‌ْ وَإن‌ْ یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُم‌ُ اللهُعَذَاباً ألِیماً فِى الدُّنْیَا وَ الآخِرَة‌ِ وَ مَالَهُم‌ْ فِى الاْرْض‌ِ مِن‌ْ وَلِى وَلاَنَصِیرٍ.
منافقین‌ قسم‌ به‌ خدا یاد می‌کنند که‌: کلام‌ کفرآمیز بر زبان‌ جارى نکرده‌اند. چنین‌نیست‌ بلکه‌ حقّاً کلمة‌ کفر را گفته‌اند؛ و بعد از اسلامشان‌ کافر شده‌اند؛ و همّت‌ بستندبراى انجام‌ کارى که‌ به‌ آن‌ دست‌ نیافتند (همّت‌ بر کُشتن‌ رسول‌ خدا، و بیرون‌ کردن‌ او رااز مدینه‌، و هر گونه‌ فساد و ایجاد هرج‌ و مرج‌) و این‌ گونه‌ انتقامشان‌ از رسول‌ خدا نبود،مگر در مقابل‌ آنکه‌ خدا و رسول‌ خدا، آنها را از فضل‌ خدا بی‌نیاز و غیر محتاج‌ ساختند(یعنى در مقابل‌ محبّت‌ و اخلاص‌ محض‌) پس‌ اگر آنها توبه‌ نوده‌ بازگشت‌ کنند، براى آنهابهتر است‌؛ و اگر روى گردانیده‌ و اعراض‌ نمایند خداوند در دنیا و آخرت‌ آنها را به‌عذابى دردناک‌ معذّب‌ می‌کند؛ و در روى زمین‌ یک‌ نفر پاسدار حامى و یار و یاور آنها نخواهد بود.
و مخشى بن‌ حمیر گفت‌: قسم‌ به‌ خدا که‌ آنچه‌ مرا نشست‌ داد؛ و از خیرات‌ زندانی‌نمود، اسم‌ من‌ بود و اسم‌ پدرم‌ بود (زیرا اسم‌ او مخشى است‌ یعنى ترسیده‌ شده‌؛ و اسم‌پدرش‌ حمیِر بود یعنى خر کوچک‌ ـ کرّه‌ الاغ‌).
و تنها کسیکه‌ از مفاد این‌ آیه‌، مورد عفو قرار گرفت‌ همین‌ مخشى بود ـ که‌ رسول‌خدا نام‌ او را عبدالرَّحمن‌ و یا عبدالله گذاردند ـ و این‌ مرد از رسول‌ خدا تمنّى نمود که‌ دعا کنند خداوند او را به‌ شهادت‌ بمیراند؛ و از مکان‌ شهادت‌ و قبر او کسى مطّلع‌ نشود(شهید گمنام‌) و در روز جنگ‌ یمامه‌ شهید شد؛ و اثرى از او یافت‌ نشد.(یا رب اجعلنی شهیدا حیث لا یعلم احد این انا)
منبع:
تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص238
مغازی‌، واقدی‌، ج‌ 3، ص‌ 1003 تا ص‌ 1005
أعیان‌ الشیعة، طبع‌رابع‌، ج‌ 2، ص‌ 199
سیرة‌ ابن‌ هشام‌، ج‌ 4، ص‌ 951 و ص‌ 952

 






تاریخ : شنبه 93/2/20 | 1:29 عصر | نویسنده : نیمانیک سپهر | نظرات ()
پیکرهاشان در کوهها و بیابانها غریبانه و مظلومانه بر زمین بماند
تا مقتدای راستین صدیقه اطهر سلام الله علیها باشند.
پیکرهای مطهری که بدنهای قطعه قطعه شان همچون سرور شهیدان،
حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام در بیابانها باقی ماند
تا سندی شود بر مظلومیت یاران خمینی.
 
 
- تاریخ سازان آینده انسان همه گمنامند.
- گمنامی برای شهرت پرستها دردآور است اگرنه، همه اجرها در گمنامی است.
- (شهدا و رزم آوران دلاور) اگرچه در زمین گمنام هستند، اما در آسمان، در بلندترین معارج جبروتی، میان عرش‌نشینان کسی از ایشان مشهورتر نیست و آنچنان که در احادیث گفته‌اند شأنشان شأن انبیاست.
- تقدیر حقیقی جهان در کف مردانی است که پروای نام ندارند. آنان از گمنامی خویش کهفی ساخته‌اند و در آن پناه گرفته‌اند.
کهفی که آنان را از تطاول دهر مصون خواهد داشت. اصحاب کهف خود را از تعلقات رهانده اند و اینچنین، ننگ تعلقات نیز دامان آنان را رها کرده است.
- مردان حق اهل شهرت نیستند.
شهید سید مرتضی آوینی

من خیلی دوست داشتم که در این عملیات(خیبر) شهید شوم و جسدم در کنار مفقودین بماند و جنازه‌ام برنگردد. وا... آرزوی دیرینه‌ام نیز همین بوده که اگر شهید بشوم، سرگذشتی از زندگی من و نشانه‌ای از جنازه من و یا هیچ خبری از اینکه زنده یا مرده هستم برنگردد.
شهید مهدی زین الدین
 
- خوش دارم که مجهول و گمنام، به سوی زجردیدگان دنیا بروم، در رنج و شکنجه آنها شرکت کنم، همچون سربازی خاکی در میان انقلابیون آفریقا بجنگم تابه درجه شهادت نایل آیم.
خدایا من آمده ام با همه وجودم،...من چیزی از تو نمی خواهم من سربازی گمنامم، من درویشی سر و پا برهنه ام و هنگامی که چشم از جهان فرو می بندم می خواهم هیچ چیز نداشته باشم.
خوش دارم هیچ کس مرا نشناسد هیچ کس از غمها و دردهایم آگاهی نداشته باشد هیچ کس از راز و نیازهای شبانه ام نفهمد هیچ کس اشکهای سوزانم را در نیمه های شب نبیند هیچ کس به من محبت نکند هیچ کس به من توجه ننماید
شهید مصطفی چمران

من هجده سال در میان شما زندگی کردم. از شما و مسؤولین میخواهم که اگر من شهید شدم، بر سنگ مزارم هیچ گونه اسمی ننویسید، فقط یک سنگ صاف بگذارید. از شما میخواهم که به این وصیتم عمل کنید.
شهید مسعود خردمند
 
بگذارید پیکر تکه تکه ام، در کربلاهای جنوب و غرب کشور، با بادهایی که بوی رشادت و حماسه آفرینی می دهند به دست امام عصر به خاک سپرده شود. زیرا که اصل روح ماست که به معشوق خود الله می رسد...
شهید مصطفی کاظم زاده
 
خدایا معبودا دوست دارم مظلوم کشته شوم و در راهت پودر شوم  و اثری از من نماند . این خواهش من اما تو ، تو هر چه خواستی انجام بده.
شهید محمد رضا احمدی
 
روی سنگ قبر سفیدم با رنگ سرخ فقط این کلمه را بنویسید: بسیجی و بس چرا که می خواهم مثل شهدای گمنام باشم.
شهیدی گمنام
 
به روی سنگ قبرم اسمم را ننویسید، می خواهم همچون دهها شهید دیگر گمنام باقی بمانم؛ اگر خواستید فقط این جمله را بنویسید: پرکاهی تقدیم به آستانه کبریایی الله                          
شهید غلامرضا صفا
 
وصیت نمود که بر روی سنگ قبرم با انگشت روی سیمان جز این چیزی ننویسید:
پر کاهی تقدیم به آستان قدس الهی
شهید بهمن درولی
 
دیگر نمی‌خواهم زنده بمانم، من محتاج نیست شدنم، من محتاج تو هستم، خدایا! بگو ببارد باران، که کویر شوره‌زار قلبم سالهاست، که سترون مانده است، من دیگر طاقت دوری از باران را ندارم، خدایا دوست دارم تنهای تنها بیایم ، دوست دارم گمنام گمنام بیایم، دور از هر هویتی، خدایا! اگر بگوئی لیاقت نداری، خواهم گفت:«لیاقت کدامیک از الطاف تو را داشته‌ام، خدایا دوست دارم سوختن را، فنا شدن را ، از همه جا جاری شدن را، به سوی کمال انقطاع روان شدن را... 
شهید احمدرضا احدی
 
خدایا! خوش دارم گمنام در کربلای ایران جان دهم و جسدم در کربلای خوزستان بپوسد تا جایی از این زمین را اشغال نکنم.
شهید خدا رحم شمس الدینی
 
می‏خواهم مثل مادرم فاطمه زهرا(س) گمنام باشم. می‏خواهم جسدی نداشته باشم. کسی برایم چلچراغ نگذارد، کسی مراسمی نگیرد.
شهید سیدابراهیم تارا
 
گریه فقط برای مظلومیت امام حسین (ع) و همه امامان و همه ائمه معصومین و برای شهدای گمنام که هیچ مزاری ندارند گریه کنید و اگر سر مزار من آمدید اول شهدای گمنام و شهدای 72 تن سر مزار آنها بروید و اگر هم وقتی باقی ماند بر سر مزار من بیائید.
شهید عماد بزگان
 
دوست دارم تشنه و گمنام شهید شوم.
شهید یوسف دمیرچلی
 
خدایا! مگر غیر ازاین‌ است‌ که‌ بدن‌ ما برای‌ مردن‌ آفریده‌ شده‌؛ پس‌ دوست‌ دارم‌ که‌بدنم‌ طوری‌ قطعه‌ قطعه‌ شود و بدنی‌ برای‌ من‌ باقی‌ نماند تا اینکه‌قسمتی‌ از زمینی‌ را به‌ عنوان‌ قبر اشغال‌ کنم‌ که‌ بعدها بگویند، او درراه‌ خدا کشته‌ شده‌ است‌. دوست‌ دارم‌ که‌ برای‌ همیشه‌ مفقودالجسدبمانم‌، مثل‌ خیلی‌ از مفقود الجسدها، مثل بی بی دو عالم، فاطمه – سلامالله علیها- که بعد از گذشت بیش از سیزده قرن هنوز قبری ندارد و مفقود الجسد است.
شهید احمد اسماعیل تبار
 
بگذارید گمنام باشم که به خدا قسم گمنام بودن بهتر است از این‌که فردا افرادی همانند شما وصایایم را شعار قرار دهند و عمل را فراموش کنند، این موجب آزردن روح ما شهدا می‌شود.
طلبه شهید رضا دهنویان
 
خوش دارم وقتی که شهید شدم جسد من را پیدا نکنند تا دیگر یک وجب از خاک این دنیا را اشغال نکنم.
شهید محمّد باقر مشهدی عبادی
  





تاریخ : شنبه 93/2/20 | 1:28 عصر | نویسنده : نیمانیک سپهر | نظرات ()

 

 فضیلت گمنامی در روایات و متون دینی 
گمنامى و خمول شعبه‏ایست از زهد و از صفات حسنه مقرّبین مؤمنین و از علائم اهل بهشت است و خدا دوست میدارد صاحب آن را بلکه در روایات است که حقتعالى در مقام منّت بر بعضى از بندگان خود میفرماید که آیا انعام نکردم بتو آیات را و از مردم پوشیده نداشتم آیا نام ترا از میان مردم گم نکردم بلى چه نعمت از این بالاتر که کسى خداى خود را بشناسد و بقلیلى از دنیا قناعت کند و کسى او را نشناسد چون شب در آید بعد از عبادت خود با من و استراحت بخوابد و چون روز شود بخاطر جمع بشغل خود رو آورد...
نزهة النواظر فی ترجمة معدن الجواهر، ص 137
 

تذهیب

پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم
خدا را با چیزى برتر از عقل نمى‏توان عبادت کرد، مؤمن تا ده صفت نداشته باشد خردمند نیست:
مردم به خیرش امیدوار، و از شرش در امان باشند، کار نیک دیگران را زیاد شمارد ولو کم باشد، کار نیک خود را کم شمارد ولو زیاد باشد، در همه‏ى عمر از تحصیل علم خسته نشود، و از انجام حوائج مراجعین بستوه نیاید، گمنامى و خمول را بیش از شهرت و احترام ظاهرى دوست بدارد، فقر در نظرش محبوب‏تر از توانگرى باشد، از دنیا تنها به یک قوت اکتفا کند، دهم که حائز اهمیت بسیارى است اینکه هر کس را به‏بیند گوید او از من بهتر و پرهیزگارتر است، چون مردم دو دسته‏اند: یا از او بهترند و یا بدتر، در برابر بهتر تواضع کند تا به او ملحق شود، و نسبت به آن هم که ظاهر خوشى ندارد گوید: ممکن است باطنش از من بهتر باشد، یا از انحراف بازگردد و عاقبتش بخیر شود، اگر کسى این جهات را رعایت کند مجد و عظمت خود را بازیافته و بر مردم دوران خویش فائق آمده است.
نصایح، ص 308
 

تذهیب

قالَ الرّضا (ع): لا یَتِمُّ عَقلُ امرِءٍ مُسلِمٍ حَتِی تَکوِنَ فیهِ عَشرُ خِصالٍ: اَلخیَرُ مِنهُ مَأمُولٌ، وَ الشَّرُّ مِنهُ مَأموُنٌ، یَستَکثِرُ قَلیلَ الخُیرُ مِن غَیرِهِ، وَ یَستَقِلُّ کَثیرَ الخَیرِ مِن نَفسِهِ، لا یَسأمُ مِن طَلَبِ الحَوائِجِ اِلَیهِ، وَ لا یَمَلُّ مِن طَلَبِ العِلمِ طوُلَ دَهرِهِ، اَلفَقرُ فِی اللهِ اَحَبُّ اَحَبُّ اِلَیهِ مِنَ الغِنی وَ الذُّلُّ فِی اللهُ اَحَبُّ اِلَیهِ مِنَ العِزِّ فی عَدُوَّهِ، وَ الخُموُلُ اَشهی اِلَیهِ مِنَ الشُّهرَةِ ثُمَّ قالَ (ع): اَلعاشِرَةُ، وَ مَاالعاشِرَةُ، قیلَ لَهُ: ما هِیَ، قالَ (ع). لا یَری اَحداً اِلاّ قالَ: هُوَ خَیرٌ مِنّی وَ اَتقی.

عقل شخص مسلمان کامل نیست مگر اینکه ده خصلت داشته باشد: 1- از او امید خیر برود، 2- از شرّ و بدیِ او در امان باشند. 3- خیر و کار خوب اندک دیگری را بسیار بشمارد 3- کار خوب و خیر زیادِ خود را کم شمارد 5- هر چه حاجت زیاد از او بخواهند دلتنگ و ملول نشود 6- در همه عمر خود از طلب علم و دانش خسته نشود 7- فقر در راه خدا از توانگری در نزد او محبوبتر باشد 8- خواری در راه خدا از عزّت و آقایی که با دشمن خدا باشد نزد او محبوبتر است 9- گمنامی را از شهرت بیشتر دوست داشته باشد 10- سپس فرمود دهم و چیست دهم و چقدر مهمّ است؟ به آن حضرت عرض شد: دهمی کدام است؟ فرمود: هرگز احدی را نبیند مگر اینکه بگوید: او از من بهتر و با تقوی تر است.
البحار 78/336 - تحف العقول /467
تذهیب
حضرت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم
دست خدا بالاى سر مکفرین (گمنامان) باشد که برحمت در پرواز است.
علل الشرائع
 

تذهیب

امام ششم علیه السلام
مؤمن مکفر و گمنام است زیرا کار خیرش بدرگاه خدا عزوجل بالا میرود و در میان مردم منتشر نشود و کافر نامدار و مشهور است زیرا کار خیرش در میان مردم منتشر شود و بسوى آسمان بالا نرود.
جلد شانزدهم بحار الانوار، ج‏2 ،ص30
 

تذهیب

امام صادق علیه السّلام
 
من به حال آن دوستانم غبطه مى‏خورم که با داشتن ایمان اهل صلاح و شایستگى هستند، و عبادت خداوند را نیکو بجاى مى‏آورند، و در نهان او را پرستش مى‏کنند و در میان مردم گمنام زندگى مى‏نمایند.
آنها شهرت و معروفیت ندارند تا مردم با انگشتان خود آنها را به یک دیگر نشان دهند، روزى آنان به اندازه زندگى مى‏رسد و نیاز به کسى پیدا نمى‏کنند و صبر دارند، مرگ آنها را زودتر فرا مى‏گیرد و از خود میراث کمى بجاى مى‏گذارند و گریه‏کنندگان آنها کم مى‏باشند.
عبد اللَّه بن سنان گوید: خوشا بحال بنده‏اى که گمنام زندگى کند، با مردم در ظاهر رفت و آمد داشته باشد ولى در دل اعمال آنها را ترک کند، مردم او را در ظاهر بشناسند و او هم مردم را در باطن شناسائى کند.
بحار الانوار، ج‏1،ص 474
 

تذهیب

امام باقر علیه السّلام
رسول خدا صلى اللَّه علیه و اله فرمودند: خداوند مى‏فرماید: از بهترین بندگان من که همه به حال او غبطه مى‏خورند بنده‏اى مى‏باشد که سبکبار باشد، و در انظار چندان مورد نظر قرار نگیرد ولى در باطن خود داراى ارج و اعتبار باشد.
عبادت خداوند را نیکو بجاى آورد، و در میان مردم گمنام زندگى کند، روزى او به قدر کفاف به او برسد و به آن صبر داشته باشد، و هنگامى که درگذرد وارث او کم باشند و گریه‏کنندگان او کمتر باشند.
بحار الانوار، ج‏1،ص 474
 

تذهیب

امام باقر علیه السّلام
مردى کتابى پیدا کرد و خدمت رسول خدا صلى اللَّه علیه و اله آورد، رسول خدا دستور دادند همه در مسجد حاضر شوند، مردم از زن و مرد در مسجد حاضر گردیدند رسول اکرم بالاى منبر رفتند و هنگامى که کتاب را باز کردند معلوم شد کتاب یوشع بن نون وصى حضرت موسى علیه السّلام مى‏باشد.
در آن کتاب نوشته شده بود بنام خداوند بخشنده مهربان خداى شما به شما مهربان و رحیم مى‏باشد، اى مردم بدانید که بهترین بندگان خدا آنهائى هستند که متقى و پرهیزگار و پاک و گمنام باشند...
بحار الانوار، ج‏1،ص 595
 

تذهیب

حضرت صادق علیه السّلام
شخص گمنام در قلعه‏ محکم خدا متحصن و در پناه لطف او نگهبانى و نگهدارى شده‏اى خوشا بحال کسى که در نهان و آشکار فقط با خدا ارتباط دارد.
بحار الانوار، ج 67 و 68 و ج‏1، ص110 و مصباح الشریعه
 

تذهیب

پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و اله
خداوند پرهیزکاران گمنام را دوست دارد آنان که هر گاه آشکار مى‏شوند شناخته نمیشوند هر گاه پنهان شوند ناپدید نگردند، دلهایشان چراغ‏هاى هدایتند از هر تاریکى نجات پیداکنندگانند.
کتاب الروضة در مبانى اخلاق، باب 7 ،ص 159
 

تذهیب

قسمتی از مناجات حضرت علی علیه السلام در ماه شعبان
خدایا کسى که بوسیله تو شناخته شود گمنام نیست.
صحیفه علویه، متن‏فارسى، ص 191
 





تاریخ : شنبه 93/2/20 | 1:27 عصر | نویسنده : نیمانیک سپهر | نظرات ()

واژه «گمنام» در فرهنگ معین و لغتنامه دهخدا به معنای «بی نام و نشان» و «خمول» بکار رفته
و در مقابل شهرت و معروفیت قرار گرفته است.
در زبان انگلیسی نیز از آن با anonym (شخص بی نام)، cenotaph (مقبره سرباز گمنام)،
 unknown (ناشناخته ، مجهول، گمنام، بی شهرت) یاد می شود.
***
گمنامی و گمنام بودن در سیره ، روش و منش اسلامی از فضیلت والا و خاصی برخوردار بوده
و روایات بسیاری درباره انسانهایی که خود را به چنین خصلتی ملزم دانسته اند، آمده است.
بزرگان دینی نیز در سیر و سلوک و شیوه عملی خود، گمنامی را شعبه ای از خلوص در عمل و نیت می پنداشتند
و همواره برای تقرب به خداوند متعال از این اصل اساسی بهره می جستند.
***
با شروع جنگ تحمیلی ادبیات گمنامی در حوزه دفاع مقدس شکل دیگری به خود گرفت.
هنگامی که رزمندگان دلاور ایران اسلامی در برابر تجاوز دشمن بعثی و عراقی قرار گرفتند،
در آن هنگامه عملیات و نبردهای شدید، برخی از پیکرهای مطهر شهدا امکان برگشت به عقبه خودی نداشت
و بعد از جنگ تحمیلی نیز ابدان شریفشان سالها در زیر آفتاب سوزان ماند.
 
بعد از پایان جنگ، تفحص و جستجو برای کشف و شناسایی شهدای مفقود در غرب و جنوب کشور شروع شد.
از میان شهدای مفقود الاثری که در جریان تبادل شهدا و تفحص کشف شد،
(آنانی که برایشان نام و اعتبار محلی از اعراب نداشت)
بسیاری از شهدا از علائم هویت یاب همچون پلاک برخوردار نبودند،
بنابراین نام و شناسنامه شان شناسایی نشد
و بدین صورت مفتخر به «شهید گمنام» شدند.
 






تاریخ : شنبه 93/2/20 | 1:26 عصر | نویسنده : نیمانیک سپهر | نظرات ()

http://www.8pic.ir/images/69395701627197258877.jpghttp://www.8pic.ir/images/06565934271701322321.jpg

برای دیدن تصاویر مشابه به ادامه مطلب بروید

ادامه مطلب...




تاریخ : سه شنبه 93/2/16 | 12:11 عصر | نویسنده : نیمانیک سپهر | نظرات ()

بسم رب الزهرا

 

مادری بی قرار فرزندش
روزها را یکی یکی شب کرد
گاهی از انتظار او نالید
گاهی از درد دوری اش تب کرد

نوزده بهار آمد و رفت
نوزده بهارِ حزن انگیز
نوزده بهارِ بی گلشن
نوزده بهار چون پاییز

ناگهان صبح یک طلوع سپید
بر درِ خانه اش کسی کوبید
در نگاهش نشست شبنم اشک
گلِ امٌید در دلش رویید

از مسافر کسی خبر آورد
از پلاک و لباس و سربندش
مشتی از استخوان و مشتی خاک
مانده بود از جوان دلبندش

مادر پیر و دلشکسته کنون
می رود بر سر مزار شهید
می نشیند کنار فرزندش
از سحر تا غروب یک خورشید






تاریخ : سه شنبه 93/2/16 | 12:0 عصر | نویسنده : نیمانیک سپهر | نظرات ()
       

.: Weblog Themes By BlackSkin :.