برای اطلاع از آخرین ساعات و لحظات حیات دنیوی و در نهایت، غروب خورشیدی به نام شهید حسن باقری خدمت حضرتعالی رسیدهایم تا به خوبی ما را با حال و هوای ملکوتی زمان عروج آن عزیز پرکشیده آشنا کنید. هر چند که این خورشید به گونهای دیگر همچنان در حال درخشش است و نام، یاد و سیره مبارکش همواره چراغ راه صاحبدلان خواهد بود.
بسم رب الشهداء والصدیقین. اینجانب علی اصغر ابوالحسنی مدیر وقت بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک، وابسته به بهداری قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) و قرارگاه کربلا بودم. این بیمارستان جزو عقبة محورهای مواصلاتی جبهههای میانی جنگ شامل دشت عباس، فکه، موسیان و کنانه به شمار میرفت و حتی در خصوص پذیرش مجروحین و بیماران رزمنده شامل عزیزان ارتش، سپاه، بسیج و جهاد از جبهه دهلران نیز فعال بود. به یاد دارم قبل از ظهر روز یکشنبه 9 بهمن 1361، یعنی درست یک هفته قبل از شروع عملیات والفجر مقدماتی، یار سفرکردهمان دکتر مجید بقایی، فرمانده شهید عزیز قرارگاه کربلا، به همراه سردار شهید حسن باقری که معاون اطلاعات عملیات قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) بودند و نیز جمعی از مسئولین اطلاعات عملیات، از جمله برادر عزیزمان «پالاش» به منطقه عمومی عملیاتی فکه در سنگر شناسایی رفته بودند که این سنگر مورد اصابت گلوله کاتیوشای دشمن قرار گرفت. صبح روز یکشنبه پس از مجروحیت این عزیزان که حدوداً سه چهار نفر بودند، با اصابت گلوله کاتیوشا، شهید دکتر مجید بقایی در محل اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نائل میگردد و برادران حسن باقری و پالاش مجروح میشوند که توسط یک فروند بالگرد به بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک منتقل میشوند. حضرتعالی چگونه از وقوع حادثه مطلع شدید؟ قبل از انتقال این عزیزان به بیمارستان، سردار نصرالله فتحیان مسئول وقت بهداری قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) که در حال حاضر معاون اداره بهداشت و درمان ستاد کل نیروهای مسلح هستند، با اینجانب تماس حاصل کردند و از مجروحیت و انتقال سردارحسن باقری و همراهان ایشان جهت آمادگی کادر پزشکی و پرستاری بیمارستان مرا مطلع کردند. اندکی پس از تماس، به اتفاق همکاران، دیدیم که سردار فتحیان در معیت برادر عزیزمان حسن باقری و آقای پالاش به همراه یکی دو نفر از فرماندهان مسئول در قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) توسط یک فروند هلیکوپترِ 214 متعلق به هوانیروز ارتش در بیمارستان فرود آمدند و بلافاصله توسط کادر آمادة پزشکی و پرستاری، عزیزانِ مجروح به اورژانس بیمارستان منتقل و با آمادگی کاملِ تجهیزاتی، تحت درمان قرار گرفتند. در اورژانس بیمارستان مشاهده کردیم که به دلیل شدت جراحات وارده بر آقای حسن باقری که ناشی از موج انفجار بود و منجر به خونریزی وسیع داخلی شده بود، وضعیت ایشان در حالت بیهوشی «نیمهکُما» قرار داشت. کادر پزشکی شامل آقای دکتر اسعد اسماعیل زاده، متخصص جراحی عمومی، و دیگر پزشکان و پرستاران عملیات «سی.پی.آر C.P.R» یا همان احیای قلبیعروقی را ـ پس از انجام اقدامات اولیه اورژانس شامل رَگگیری، وصل کردن خون و سرم به ایشان ـ آغاز کردند. عملیات سی.پی.آر نیز به مدت نیم ساعت الی 45 دقیقه ادامه داشت... عملیات سی.پی.آر با چه هدفی انجام میشود؟ کلاً این اقدامات جهت آمادگی نسبی مجروح یعنی سردار گرانقدر آقای حسن باقری برای ورود به اتاق عمل انجام میشد ولی با وجود کلیه اقدامات صورت گرفته، به دلیل خونریزی وسیع داخلی و حتی خونریزی داخلی جُمجُمهای ناشی از موج انفجار، متأسفانه عملیات سی.پی.آر موفقیت آمیز نبود و به شهادت ایشان در اورژانس منجر شد. وضعیت بقیه برادران مجروح به کجا کشید؟ خوشبختانه برادر پالاش که دارای جراحتی در ناحیه فک و صورت بود مورد درمان کامل قرار گرفت اما شهادت سردار حسن باقری با توجه به شناختی که از شخصیت و جایگاه ایشان داشتیم مورد تأثر و تأسف کادر پزشکی و پرستاری بیمارستان واقع شد. با عنایت به اینکه کلیه اقدامات تخصصی پزشکی در حد بسیار عالی و با وجود کلیه تجهیزات مورد نیاز انجام شده بود ولی متأسفانه این اقدامات به دلیل شدت جراحات وارده مؤثر واقع نشد. پس از شهادت ایشان مراتب توسط اینجانب به اطلاع عزیزانمان در قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) رسید و پیکر پاک شهید باقری توسط اینجانب به سردخانه بیمارستان منتقل و سپس توسط واحد تعاون، معراج الشهدای قرارگاه و همچنین بعضی از مسئولین و فرماندهان که در بیمارستان حاضر شده بودند، به دزفول منتقل شد. گویا پس از برگزاری مراسمهای خاصی در دزفول هم تشییع شده بود و پس از انتقال به زادگاه ایشان تهران، سرانجام در بهشت زهرا(س) در مراسمی باشکوه در قطعه شهدا به خاک سپرده شد.