دود سال 1359 و همزمان با مسئولیت کاری اینجانب در کردستان، پس از درگیریهایی که با رئیس جمهور وقت یعنی بنی صدر خائن پیدا کردم، به دستور او از مسئولیت فرماندهی کردستان برکنار و عازم تهران گردیدم.
با عنایت و توفیق خدا و نیز با توجه به ارتباطی که با همرزمان عزیزم در سپاه پاسداران داشتم، از فرصت استثنائی به دست آمده استفاده کرده و در ستاد مرکزی سپاه پاسداران در غیاب همرزم عزیزم سردار سید رحیم صفوی، که آن زمان معاون طرح و عملیات سپاه بود و به خاطر حساسیت جبهههای نبرد از سوی سپاه، بیشتر در اهواز و مناطق عملیاتی حضور داشت، در «طرح و عملیات» شروع به فعالیت کردم.
در راستای فعالیتهایم در طرح و عملیات سپاه پاسداران، شرایطی حاصل شده بود که برای بررسیها و شناساییهایی که باید از منطقه خوزستان انجام میگرفت به جبهه بروم. نیروهای اعزامی به مناطق عملیاتی به این مکان میآمدند، سازماندهی میشدند و پس از تجهیز، به یکی از جبهههای دارخوین، فیاضیه یا آبادان میرفتند.
یکی از همان روزها که در اتاق عملیات با برادران سپاه صحبت میکردیم، برادر جوانی وارد جلسه شد که فهمیدم آقای حسن باقری است. پس از گذشت سه یا چهار ماه از آن وضعیت بلاتکلیفی در مسئولیت رسمی، بنی صدر ملعون خلع شد و خودش فراری گردید. در همان ایام شهید رجایی، به ریاست جمهوری برگزیده شد و ما پس از احضارها، بعد از مدتی مجدداً به کردستان فرستاده شدیم و من در شمال غرب کشور مسئولیت آزادسازی دو شهر را پیدا کردم و بعد از 44 روز به لطف خداوند مأموریتم به پایان رسید. درست روز آخر مأموریت بود، که به من ابلاغ شد به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش به جبهههای جنوب بروم. من نیز پس از اعزام به این منطقه، اولین نشستمان را با مسئولین سپاه اعم از سردار رضایی و سردار صفوی برگزار کردم. نتیجه این جلسه پرخیر و برکت، تشکیل قرارگاه مشترک و مرکزی ارتش و سپاه، به نام «قرارگاه کربلا» بود.
شهید حسن باقری در قرارگاه کربلا به عنوان یک عنصر بسیار شایسته اطلاعاتی شروع به کار کرد. از آن به بعد، با این شهید عزیز ـ به اصطلاح ـ جوش خوردیم و بیشتر همدیگر را شناختیم. این مدت او را چهرهای بسیار دلسوز، پرتحرک، علاقهمند و با انگیزه برای انجام مأموریت در جبهه میدیدم که بسیار دقیق و زیرک بود. در شناخت وضعیت دشمن بسیار خوب عمل میکرد. و به علت قابلیت بالای انعطاف پذیری که از او سراغ داشتیم، بعد از مدت کوتاهی حتی تا رده مدیریت و فرماندهی ارتقاء یافت...
در پایان و در یک جمله باید بگویم که شهید حسن باقری، چهرهای بسیار متعهد، با انگیزه، انقلابی، دلسوز، پرتحرک و بااستعداد بود، که زمینه لازم برای رشد و تکامل را جهت خدمت به اسلام عزیز داشت. در رابطه با قدرت مدیریت شهید همانقدر کافی است که ایشان مسئولیتهای حساس بخش عمدهای از صحنههای عملیات را بر دوش میگرفت. با عنایت به استعداد و شایستگیای که در وجودش نهفته بود، تمامی کارها را به خوبی به سرانجام میرساند و در یک جمله آنکه: هوش سرشار ایشان استعداد، دلسوزی، تحرک و قدرت تجزیه و تحلیلش آمیخته با تعهد و ایمانِ بسیار انقلابی او شده بود و همین امر موجب گردید که اینقدر زود در صحنه شناخته شود، رشد کند و در مسئولیتی که داشت به فیض شهادت برسد.
روحش شاد و یادش گرامی باد.